وقتی دخترش، آنجلا، و دوستش کاترین، نشانههایی از تسخیر اهریمنی را نشان میدهند، زنجیرهای از وقایع رخ میدهد که پدر مجرد ویکتور فیلدینگ را مجبور میکند تا با نادری شرارت مقابله کند. او وحشت زده و ناامید به دنبال کریس مک نیل می گردد، تنها کسی که قبلاً شاهد چنین چیزی بوده است.